در گذشته عملیات هماهنگ کردن فعالیتهای یک سازمان بهطور دستی انجام میشد. این روش سبب شد فرآیند عملیاتی با خطا و ناکارآمدی مواجه شود و بهبود خود فرآیند نیز با مشکلاتی روبرو میشد. امروزه سازمانها بهطور فزایندهای به مدیریت فرآیند کسبوکار ( BPM ) روی آوردهاند تا کارآمدی کارکردها و تأثیرگذاری فرآیندهای کسبوکارشان را بهبود بخشند.
مدیر عامل شرکت Dynaflow در رابطه با BPM گفته است: «BPM تبدیل به جزیی اساسی در فراهم آوردن سرعت و قابلیت انطباق برای دستیابی به موفقیت در بازار جهانی قرن بیست و یکم شده است» هدف BPM کمک به شرکتهای منطبق بر استانداردهای نظم دهنده است، زیرا BPM با تمرکز بر استفاده از داراییهای داخلی مانند دانش چگونگی تولید محصول/انجام فرآیند و همکاری کارمندان تمایل به محدود کردن بودجه (Restricted Budget) دارد. سیستم مدیریت باید کاربرد گسترده BPM را دریابد.
تقریباً ده تا پانزده سال قبل، سازمانها در برخی صنایع خاص با توسعه و یکپارچه سازی برنامههای کاربردی سازمانی و از طریق تبدیل دادهها و مسیردهی، Event triggering، اتوماسیون فرآیندها و مبدلها اقدام به یکسان سازی سیستمهای قدیمی سازمانهایشان کردند. در این زمان سیستمهای ERP، CRM، SCM رشد و توسعه پیدا کردند. این سازمانها توسط ERP سیستمهای تراکنشهای (Transactions) خود را خودکار کردند و سیستمهای اطلاعاتی خود را نیز از نرمافزار CRM به آن اضافه کردند. پنج سال بعد اتصال Business-to-Business یا B2B و قالبهای فرآیند برخی بخشهای صنعتی بر روی این سیستمهای EAI) Enterprise Application Integration) ساخته شد.
امروزه بازار راهحلهای BPM را ارائه میدهد که این راهحلها علاوه بر کارکردهایی مانند جریان کار و پایش فعالیتهای کسبوکار و قابلیتهای Portal، کارکردهای BPI و EAT را نیز ارائه میکند.
در دهه ۵۰ و ۶۰ توسط مجامع علمی جهان BPM به عنوان عنصری مهم در رهیافت مدیریت کیفیت شناخته شد. در دهه ۸۰ توجه مدیران، توسط کتاب Hammer و Champy، به مدیریت فرآیند مهندسی و مهندسی مجدد فرآیند و مدیریت جریان کار جلب شد. و امروزه BPM این توجه را از آن خود کرده است. بسیاری از شرکتها به تجربه دریافتهاند که BPM به خصوص در شرایطی که نیازها به سرعت در حال تغییر است – و این از ویژگیهای جهان امروز است – دارایی بسیار مهمی به شمار میرود.
ممکن است BPM که مخفف Business Process Management است با Business Process Modeling اشتباه گرفته شود. مورد دوم زیرمجموعهای از BPM تکامل یافته است. تمییز این دو از هم بسیار مهم است. مدلسازی فرآیند کسبوکار فقط نمایش گرافیکی جریان کار میباشد که میتواند اطلاعاتی یا یک سند واقعی در فرآیند کسبوکار باشد. مدیریت فرآیند کسبوکار تعریف فرآیند بهطور کلی میباشد که شامل EAI، مدل سازی فرآیند کسبوکار، جریان کار و حتی قابلیتهای B2B است. از سوی دیگر BPM نباید با Business Performance Management نیز اشتباه گرفته شود. مورد اخیر متعلق به زمینه هوشمندی در کسبوکار (BI) و Data Warehousing میباشد.
سازمانها مرتباً نرمافزارهای کاربردی ERP، CRM، SCM را پیاده سازی میکنند. در نتیجه کارکردهای کلیدی کسبوکار همانند مدیریت موجودی، مدیریت انبار یا مدیریت چرخه حیات محصول خیلی خوب یکپارچه شدهاند. کلیه این نرمافزارهای کاربردی بر روی زمینه یا کارکرد خاصی در شرکتها تمرکز دارند و براساس کارکردها مدیریت میشوند (مدیریت عمومی).
چیزهایی که امروزه شرکتها به دنبال آن هستند عبارتند از: (۱) بدست آوردن یکپارچگی در فرآیندها (Horizontal)، برای اینکه فرآیندهای کسبوکار در تعامل با هم (افقی و در فرآیندها) کار کنند (۲) فرآیندهای کاملاً خودکار داشته باشند تا کارآمدی پردازش تراکنشهای شرکت را بهبود دهد.
BPM چند ضابطه را دربرمیگیرد تا در محیطها و بخشهای متفاوتی در یک سازمان به کار گرفته شود. برخی از این روشها عبارتند از :
سازمانها از سیستمهای BPM استفاده میکنند تا تأثیر گذاری عملیات مرکزی خود را افزایش دهند. بهطور خاص BPM تعاملهای بین سیستمها، فرآیندهای کسبوکار و تعاملهای افراد را هماهنگ میکند. نتایج مورد انتظار از استفاده از BPM به شرح زیر میباشند :
با پیاده سازی BPM، شرکتها قادرند فرآیندهای فراواحدی (Cross-Functional) کسبوکار که در سیستمها قسمتها، افراد و شرکای مختلف از آن استفاده میکنند را هماهنگ کرده و ارتقاء دهند.
در واقع این مشتریان یک سازمان هستند که از BPM بهرهمند میشوند. مشتری میخواهد اطلاعات و محصول را هر چه سریعتر دریافت کند. این باعث رضایت مشتری میشود و رضایت مشتری به معنای سود بیشتر شرکت میباشد.
بسته به نیازمندیهای سازمان، به ازای موقعیتهای مختلف تقسیمبندیهای متفاوتی از فروشندگان BPM میتواند وجود داشته باشد. اگر تمرکز خوبی روی پشتیبانی از قوانین کسبوکار برای فعالیتهای متمرکز بر نیروی انسانی (Human-Centric) وجود داشته باشد، فروشندگانی که فقط کار BPM میکنند (Pure-Play) احتمالاً بهترین گزینه برای انجام کار میباشند. وقتی تمرکز روی یکپارچگی سیستمهای قدیمی با توسعه نرمافزار کاربردی باشد، یک فروشنده Application Platform بهتر میتواند راهحل مناسب را ارزیابی کند.
در جدول زیر تقسیمبندی کلاسهای متفاوت فروشندگان BPM را میتوانید مشاهده کنید:
نوع فروشنده | نوع استفاده بالقوه |
یکپارچگی نرمافزار کاربردی | یکپارچگی فرآیندهای کسبوکار همراه با طیف گستردهای از سیستمهای نرمافزار کاربردی مختلف |
Platformهای نرمافزار کاربردی | یکپارچگی فرآیندهای کسبوکار و تلاشهایی برای توسعه نرمافزار کاربردی سفارشی |
نرمافزارهای کاربردی سازمان | یکپارچگی فرآیندهای کسبوکار همراه با نرمافزارهای کاربردی در محیطی که بر روی فناوری یک فروشنده نرمافزار سازمانی خاص تمرکز یافته است |
فروشندگان BPM محض | فرآیندهای کسبوکار که هم مربوط به نیروی انسانی میشود و هم مربوط به سیستمها، نیاز به قوانین کسبوکار پیچیده دارند و یا نیاز به استفاده از چندین فناوری یکپارچهسازی |
مدیریت محتوا در سازمان | مدیریت فرآیندهای کسبوکار مبتنی بر اسناد که شامل مرور و تأیید محتوای بدون ساختار میشود. |
با گذر زمان نیازها و وضعیت بازار نیز تغییر میکند. هر کدام از انواع فروشندگان BPM که در بخش پیش ذکر شدند سعی دارند سهم بیشتری از بازار را از آن خود کنند. به هر حال بازار بهطور مساوی در بین این فروشندگان تقسیم نمیشود و گاهی فروشندگان و ارائه کنندگان کوچک در این بازار به شدت در حال ترقی، رشد بسیار خوبی از خود نشان میدهند. با افزایش قابلیتهای این فروشندگان کوچک بازار بین آنها و بازیگران اصلی بازار (فروشندگان قدیمی و قدرتمندتر) تقسیم میشود. آنها از قدرت راهحلهای خود بهخصوص در زمینه ارضاء نیازهای سازمانها و نیازمندیهای خاص صنعتی آنها استفاده میکنند تا در بازار رقابت کنند. بنابراین وقتی یک سازمان در بازار به دنبال یک راهحل BPM میگردد، باید نیازمندیهایش را به خوبی تعریف کند و به خصوص وقتی دنبال کارکرد خاصی میگردد، توجه فروشندگان کوچک را به خود جلب کند.
به نظر میرسد بازار امروز به سطحی از بلوغ رسیده باشد. در این بازار فروشندگان کارکردهای انباشته و زیاد که باعث کاهش سادگی و جریان سرتاسری فرآیندهای کسبوکار میشود، را حذف میکنند. فروشندگان در حال اتصال سیستمهای اطلاعاتی، تراکنشی و مدیریت اسناد هستند و سازمانها سعی در هماهنگ و کارآمدتر کردن فرآیند کسبوکار دارند تا در سرمایه و زمان صرفهجویی کنند و ارزش کلی را افزایش دهند. همانطور که در این مقاله آورده شده، امکانها و انتخابهای گوناگونی در بازار فعلی وجود دارد. و در این بازار، بهتر آن است که سازمانها نیازمندیهای کارکردی جاری و نیازهای آتی سازمانشان را با دقت و با تمام جزییات مطالعه کنند و سپس نتیجه این مطالعه را با امکانات و راهحلهای ارائه شده در بازار مقایسه کنند.
در واقع امروزه چالش اساسی مشتریان این است که از بین مقدار زیادی از پیشنهادات و راهحلها در بازار امروز جهان، تصمیم درست را بتوانند بگیرند و فروشنده BPM ی را انتخاب کنند که بهتر از سایرین نیازهای سازمانشان را پوشش دهد.